گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد سوم
[سوره البقرة ( 2): آیات 125 تا 129 ] ....



ص : 40
اشاره
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَۀً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِ ذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُ َ ص لی وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ
الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ ( 125 ) وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ
قالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا ثُمَّ أَضْ طَرُّهُ إِلی عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ ( 126 ) وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ
مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ( 127 ) رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّۀً مُسْلِمَۀً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ
الرَّحِیمُ ( 128 ) رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَ ۀَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
(129)
ص: 42
[سوره البقرة ( 2): آیه 125 ] .... ص : 42
اشاره
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَۀً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِ ذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُ َ ص لی وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ
( الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ ( 125
ترجمه و شرح .... ص : 42
صفحه 44 از 286
خانه کعبه که قریش از آن نگهبانی میکردند و پیغمبر اکرم و یارانش را نگذاشتند که بآن درآیند خانهاي است که خدا آن را
جائی قرار داده که همه مردم بآن رو کنند و کسی از این کار بازشان ندارد و آنان را نترساند بلکه در آن بآسایش و امنیت رسند و
بمردم دستور داده شده که آن را نمازگاه گیرند و همانجا که ابراهیم پس از اجابت دعایش نماز خواند نماز بگذارند سپس صاحب
خانه بدو نفر از بندگان نیک خود فرمان داده که آن را پاك کنند و براي طواف کنندگان و مجاوران و رکوع و سجود کنندگان
آماده سازند اینک میفرمایند:
بیاد آورید زمانی که خانه کعبه را در زمان حضرت ابراهیم علیه السّلام جاي بازگشت مردم و مرکز امن و امان براي کسیکه در آن
داخل شود قرار دادیم که همه ساله براي بجاي آوردن اعمال حج عمره و زیارت بیت اللّه الحرام در آنجا گرد آمده و با نهایت
امنیت و بدون ترس از دشمنان بطواف و اداي مناسک مشغول باشند ص: 43
و بزائرین کعبه امر کردیم که از مقام ابراهیم و در کنار آن سنگی که ابراهیم مردم را بر فراز آن بحج دعوت نمود یا خانه را ساخت
براي تجدید همین خاطره نماز گاهی براي خود انتخاب کنید و در آنجا دو رکعت نماز طواف بجا بیاورید و از ابراهیم و اسماعیل
عهد و پیمان گرفتیم و بآنان دستور دادیم که خانه مرا براي طواف کنندگان و دور زنندگان بگرد آن و براي کسانیکه قصد
ملازمت خانه را دارند و براي عبادت در آنجا میمانند و براي رکوع کنندگان و سجده کنندگان (نماز گزاران) از لوث شرك و
کفر و از نجاسات پاك و پاکیزه نگاهدارند تا همه با خیال راحت و امنیت مشغول عبادت و اطاعت باشند.
مرجع است و مأمن او از بهر ناس هم سلامت را سبب دور از هراس
از این آیه استفاده میشود:
نماز طواف در مقام ابراهیم واجب است- ورود اشخاص ناپاك بمسجد الحرام حرام است- مسجد الحرام را باید از انواع بتها و
نجاسات پاك نگهداشت خانه کعبه محل امن و امان است.
(125)
ص: 44
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 44
وینکه گرداندیم جاي بازگشت خانه را بر مردم از هر شهر و دشت
مأمن است آن پس بگیرید از نیاز جاي ابراهیم از بهر نماز
ما بابراهیم و اسماعیل هین در طهارت عهد کردیم این چنین
پاك تا دارند و نیک آن خانه را راه ندهند اندر آن بیگانه را
بهر طوف طائفین و عاکفین راکعان و ساجدان ز اهل یقین
قلب باشد کعبه اهل مقام صورت آن خانه شد بیت الحرام
مرجع است و مأمن او از بهر ناس هم سلامت را سبب دور از هراس
چون در آن ساکن شوند اندر وصول ایمنند از شر نفس بو الفضول
جاي ابراهیم اگر دانی مقام شد مقام روح و خلت بر گرام
عهد یزدان با خلیل و با ذبیح بود بر تطهیر قلب اي مستریح
پاك دارند از براي طائفین یعنی اهل اشتیاق و سالکین
صفحه 45 از 286
که بدور آن سراي پاك صاف دائما باشند در حول و طواف
عاکفین از عارفان کاملند کز توکل بر مقامش و اصلاند
هست این توحید افعال اي فقیر نیست قلب آنجا دگر تلوین پذیر
و آن رکوع از خاضعین است اي ثقات که بر ایشان شد تجلی صفات
میرسند اینجا بتحقیق از ولا اهل تسلیم از توکل بر رضا
و آن سجود اهل فنا را شد پسند کز تجلی فانی اندر وحدتند
(125)
ص: 45
شأن نزول .... ص : 45
از جابر روایت شده وقتی که پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله طواف میکرد مقام ابراهیم را به عمر نشان داد عمر گفت یا رسول
اللّه آیا اینجا نماز نخوانیم؟ رسول اللّه فرمودند بمن دستوري نیامده است ولی هنوز آفتاب غروب نکرده بود که این آیه نازل شد و
دستور خواندن نماز در مقام ابراهیم صادر شد چنانکه بیضاوي و ابن ابی حاتم و ابن مردویه از عامه نقل کردهاند لکن تفسیر روح
الجنان و جلاء الاذهان این موضوع را بنام یکی از صحابی نقل کرده و اسمی از عمر بن خطاب نبرده است ولی بعضی از مفسرین
این روایت را ضعیف دانسته و قبول نکردهاند زیرا میگویند آیات سوره بقره عموما بجز آیه 281 در مدینه نازل شده است.
تفسیر مجمع البیان و تفسیر برهان در ذیل این آیات مطالب دیگري نیز نوشتهاند که ما بخاطر رعایت اختصار از ذکر آنها صرف نظر
کردیم.
ص: 46
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 46
قوله تعالی وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَۀً لِلنَّاسِ.
بیت- یعنی خانه، مسکن، محلی که در آن بیتوته کنند و جمعش بیوت و ابیات است لیکن بیوت مخصوص مسکن و ابیات
مخصوص بشعر است چنانکه در آیه 52 سوره نمل میفرماید:
فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خاوِیَۀً بِما ظَلَمُوا.
و شعر را از آن جهت بیت گویند که حروف و کلام را جمع کرده مانند منزل که اهلش را جمع میکند.
و در ضمن آیات قرآن بمعانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله:
1) بمعنی جایگاه چنانکه در آیه 27 سوره نور میفرماید: )
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ.
2) بمعنی مسجد چنانکه در آیه 87 سوره یونس میفرماید: )
وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی وَ أَخِیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیُوتاً.
3) بمعنی کشتی چنانکه در آیه 28 سوره نوح میفرماید: )
صفحه 46 از 286
وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً.
یعنی بار الها هر انسان با ایمانی بکشتی من وارد شود بیامرز.
4) بمعنی کعبه معظمه چنانکه در آیه 26 سوره حج میفرماید: ص: 47 )
وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ یعنی ما بابراهیم وحی کردیم که کعبه را براي طواف حاجیان و نمازگزاران پاکیزه دار.
5) بمعنی جایگاه بهشتی چنانکه در آیه 11 سوره تحریم میفرماید: )
رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَكَ بَیْتاً فِی الْجَنَّۀِ.
یعنی آسیه گفت خدایا تو منزلی در بهشت براي من قرار بده.
6) بمعنی اتاقها چنانکه در آیه 34 سوره احزاب میفرماید: )
وَ اذْکُرْنَ ما یُتْلی فِی بُیُوتِکُنَّ.
یعنی از آنهمه حکمت و آیات الهی که در حجرهها و اطاقهاي شما تلاوت میشود متذکر گشته و پند گیرید.
7) بمعنی زندان چنانکه در آیه 15 سوره نساء میفرماید: )
فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ.
یعنی آنان را در زندانها حبس نمائید.
8) بمعنی لانه و آشیانه چنانکه در آیه 41 سوره عنکبوت میفرماید: )
کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً.
9) بمعنی چادر و سایبان چنانکه در آیه 80 سوره نحل میفرماید: )
مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُیُوتاً تَسْتَخِفُّونَها یَوْمَ ظَعْنِکُمْ وَ یَوْمَ إِقامَتِکُمْ.
10 ) بمعنی غار چنانکه در آیه 149 سوره شعراء میفرماید: )
وَ کانُوا یَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُیُوتاً.
11 ) بمعنی خانه چنانکه در آیه 100 سوره نساء میفرماید: ص: 48 )
وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ.
12 ) بمعنی مالکیت و تصرف چنانکه در آیه 23 سوره یوسف میفرماید: )
وَ راوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِها عَنْ نَفْسِهِ.
یعنی یوسف در تملک و تصرف زلیخا بود.
13 ) بمعنی مغازههاي کالافروشی چنانکه در آیه 29 سوره نور میفرماید: )
لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَۀٍ فِیها مَتاعٌ لَکُمْ.
ص: 49
[سوره البقرة ( 2): آیه 126 ] .... ص : 49
اشاره
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا ثُمَّ
صفحه 47 از 286
( أَضْطَرُّهُ إِلی عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ ( 126
ترجمه و شرح .... ص : 49
این آیه اولین دعاي حضرت ابراهیم علیه السّلام را بیان میکند که عرضه داشت خدایا با عنایت مخصوص خود در سرزمین این خانه
و شهري که در پیرامون آن تاسیس میشود امنیت برقرار کن و وسائل روزي واردین و پاسداران آن که ایمان بخدا و روز بازپسین
آوردهاند از ثمرات گوناگون فراهم نما سپس پروردگار متعال آنچه را که ابراهیم در باره آن خاموش مانده بود کامل میکند و
میفرماید ما بآنهائیکه کافر شدند نیز طبق صفت رحمانیت بهره کمی خواهیم داد ولی همان روزي کم در مزاج کفر آنان مایه و
کشش بسوي عذاب را فراهم میسازد و همه این نعمتها از آنها سلب گشته و دچار عذاب آتش میشوند اینک میفرماید:
و بیاد آور هنگامی را که حضرت ابراهیم علیه السّلام در مقام مناجات از پروردگار خویش درخواست نمود و گفت: پروردگار من،
اینجا را که در آن خانه تو را تجدید بنا کردم شهر امن و امان و محل آسایش و راحت براي مردم قرار بده. أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 3، ص: 50
و آنانکه ایمان بخدا و روز قیامت آوردهاند از انواع میوهها و بهرهها روزي عنایت فرما و چون ابراهیم در آیه قبلی جمله لا یَنالُ
عَهْدِي الظَّالِمِینَ را خوب بخاطر سپرده بود و بخیال اینکه روزي هم مانند امامت بستمکاران نمیرسد لذا روزي را براي اشخاص با
ایمان درخواست نمود خداوند متعال دعاي حضرت ابراهیم علیه السّلام را در این مورد قبول نکرده و فرمودند روزي مانند امامت
نیست که بستمکاران نرسد بلکه مؤمن و کافر از آن بهرهمند میگردند.
ادیم زمین سفره عام اوست بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست
و کسانیکه کافر و ناسپاس باشند بمتاع و کالاي دنیا که در مقابل نعمتهاي آخرت اندك است بهرهمندشان میکنم سپس در اثر عدم
ایمانشان در آخرت و روز قیامت براي رفتن بسوي عذاب آتش جهنم ناچارش میکنم یعنی ناچار و ناگریزند آنچه را که
نمیپسندند بایستی تحمل کنند و رفتن بآتش براي آنان ضروري و راه گریزي براي آنها نیست و دوزخ بد جایگاهی است.
(126)
ص: 51
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 51
گفت ابراهیم کاي پروردگار این بلا را امن گردان از عثار
و اهل آن را رزق ده از هر ثمر هر که ز ایشان آرد ایمان بیخطر
بر خدا و هم بروز واپسین یعنی الا عاصیان و مشرکین
گفت آري ور شود کافر یکی میدهم او را تمتع اندکی
پس نمایم مضطر او را بر سعیر بر عذاب نار و هم بئس المصیر
آن بلا را صدر دان کامد حریم بهر قلب مؤتمن یعنی سلیم
از صفات نفس و استیلاء آن و اعتیال و آن عدو تیره جان
اهل او ایمن بوند از مکر جن از قواهاي بدن بس مطمئن
صفحه 48 از 286
رزق اهلش شد معارف در فتوح نور و حکمت کان بود اثمار روح
وحد و اللهند ز ایشان مؤمنین بر خدا و بر معاد یوم دین
ساکنین صدر دارند احتجاب نیستشان از حد تجاوز ز انتساب
بهره یابند از تمتع بس قلیل در وعاء صدر محجوب و ذلیل
از معانی و ز علوم نازله کاید از روح آن فیوض کامله
زان معانی زان حقایق زان حکم میبرند ایشان تمتع سخت کم
بر عذاب نار حرمان مضطرند گر چه از نقصان خود مستهضرند
(126)
ص: 52
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 52
قوله تعالی رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً.
بلد- سرزمین، شهر چنانکه در آیه 58 سوره اعراف میفرماید:
وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِداً.
و جمعش بلاد است چنانکه در آیه 36 سوره ق میفرماید:
فَنَقَّبُوا فِی الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِیصٍ.
و در ضمن آیات قرآن بمعانی متعددي بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی شهر مکه چنانکه در آیه 1 و 2 سوره بلد میفرماید: )
لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ یعنی بمکۀ.
2) بمعنی شهر سباء چنانکه در آیه 15 سوره سباء میفرماید: )
بَلْدَةٌ طَیِّبَۀٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ.
یعنی شهر سبا شهر نیکو و پربرکتی است و خداي شما بخشنده و مهربان میباشد.
3) بمعنی زمین حاصلخیز چنانکه در آیه 58 سوره اعراف میفرماید: )
وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ.
یعنی با اراده پروردگار زمین حاصلخیز و پاك گیاهان را پرورش میدهد.
4) بمعنی زمین شوره زار و خشک چنانکه در آیه 57 سوره اعراف میفرماید: )
سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَیِّتٍ یعنی لارض یابسۀ.
ص: 53
[سوره البقرة ( 2): آیه 127 ] .... ص : 53
اشاره
صفحه 49 از 286
( وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ( 127
ترجمه و شرح .... ص : 53
خداوند متعال در این آیه شریفه بیان میکند وقتی که ابراهیم و اسماعیل پایههاي خانه کعبه را بالا میبردند نخست از خدا تقاضا
کرده و میگفتند پروردگارا این خدمت را از ما بپذیر و چنان در برابر عظمت و اراده حق مقهور بودند که کار بناء در نظرشان
ناچیز بود و نامی از آن نمیبردند و فقط با حال خضوع و انقطاع از خدا درخواست میکنند که از آنها بپذیرد اینک میفرماید:
و نیز بیاد آرید زمانی را که حضرت ابراهیم بفرمان خداوند متعال با کمک فرزندش اسماعیل پایههاي خانه خدا را که حضرت آدم
علیه السّلام آن را بنا کرده بود بالا میبردند و با حال تضرّع و انقطاع بدرگاه ما عرضه داشتند خدایا این خدمت ناقابل را از ما بپذیر
که محققا تو درخواست ما را شنونده و قصد و نیّت ما را دانائی که فقط بخاطر رضاي تو این عمل را انجام میدهیم و تمناي اجر و
مزد نداریم.
(127)
ص: 54
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 54
کرد ابراهیم وقتی که بلند پایههاي خانه را دور از گزند
گفت یا رب کن قبول این را ز ما که سمیعی و علیم اي ذو الوفا
وین جهاد قلب در تعمیر قلب وین ریاضت از پی تنویر قلب
تو سمیعی بشنوي آواز نفس هم علیمی نیک دانی راز نفس
بر احادیث نفوس ما سمیع مطلع بر سرّ و جهل ما جمیع
(127)
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 54
قوله تعالی وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ.
قعود- یعنی نشستن چنانکه در آیه 9 سوره جن میفرماید:
وَ أَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ.
و از این ماده است:
قاعد- یعنی نشسته و جمعش قاعدون و قاعدین است چنانکه در آیه 59 سوره نساء میفرماید:
فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ. ص: 55
و جمع قاعد- قعود نیز آمده است مانند ساجد که جمعش سجود است چنانکه در آیه 191 سوره آل عمران میفرماید:
الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ.
صفحه 50 از 286
و کلمه قیام نیز جمع قائم است قاعدة یعنی زن بازنشسته زنی که دیگر حیض نمیشود، نازا، عقیم و جمعش قواعد است چنانکه در
آیه 60 سوره نور میفرماید:
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً.
و کلمه قاعدة بمعنی پایه و اساس نیز آمده است چنانکه در آیه 127 سوره بقره فرمودند:
وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ.
قعید صفت مشبهۀ بمعنی همنشین و ملازم چنانکه در آیه 17 سوره ق میفرماید:
إِذْ یَتَلَقَّی الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ.
مقعد- مصدر میمی و اسم مکان هر دو آمده است نشیمنگاه و نشستن است چنانکه در آیه 81 سوره توبه و 55 سوره قمر میفرماید:
فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ- فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ.
که در اولی مصدر و در دومی اسم مکان است.
مقاعد- جمع مقعد چنانکه در آیه 121 سوره آل عمران میفرماید:
وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ. ص: 56
و این ماده در ضمن آیات قرآن بمعانی متعددي بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی جایگاه چنانکه در آیه 55 سوره قمر میفرماید: )
فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ.
2) بمعنی مخالفت کردن چنانکه در آیه 95 سوره نساء میفرماید: )
فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً.
3) بمعنی نشستن چنانکه در آیه 191 سوره آل عمران مذکور شد. )
4) بمعنی اجتماع کردن چنانکه در آیه 68 سوره انعام میفرماید. )
فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ.
5) بمعنی مکث و درنگ کردن چنانکه در آیه 24 سوره مائده میفرماید: )
فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ.
6) بمعنی ناتوانی و فرتوتی چنانکه در آیه 60 سوره نور گذشت. )
7) بمعنی کمین کردن چنانکه در آیه 86 سوره اعراف میفرماید: )
وَ لا تَقْعُدُوا بِکُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ.
ص: 57
[سوره البقرة ( 2): آیه 128 ] .... ص : 57
اشاره
( رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّۀً مُسْلِمَۀً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ( 128
صفحه 51 از 286
ترجمه و شرح .... ص : 57
ابراهیم و اسماعیل سازندگان خانه خدا بزبان آشکار میگویند پروردگارا ما دو نفر را نسبت بخودت بحال اسلام و تسلیم در آور و
از ذریۀ ما امتی پدید آور که نسبت بتو حالت اسلام و تسلیم داشته و مسلمان باشند و سپس تقاضا میکنند که طرز پرستش و
عبادت خود را بآنها نشان دهد و بعد هم از خدا تقاضاي توبه و آمرزش میکنند و گویا این نیّت و درخواست آمیخته با آب و گل
این ساختمان است و روح بانیان را در این صورت مجسم میگرداند اینک میفرماید:
پروردگارا ما پدر و پسر را در آینده عمرمان مانند گذشته آن بتوفیق خویش براي اجراي اوامر خود تسلیم و فرمانبردار با اخلاص
بگردان تا همواره با خلوص مطیع و منقاد دستورات تو بوده و جز تو را بندگی ننمائیم و از نژاد و فرزندان ما نیز گروهی را که براي
بندگی شایسته بوده و ستمکار نباشند مطیع و منقاد خود قرار بده و آنان را بوجود آور تا پیشوا و مقتداي دیگران باشند و جاهاي
ص: 58
اعمال حج و طرز عبادت خویش را بما نشان بده که چگونه باید تو را ستایش کنیم تا هر جا و هر گونه عبادت و عملی را که
خواست تو باشد آن را انجام داده باشیم و در قبال عظمت خود از کارهاي نازیبا و مباح ما که نسبت بمقام انبیاء گناه حساب میشود
در گذر و توبه ما را قبول کن زیرا که تو محققا توبهپذیر گناهکاران و مهربان بر بندگانی.
(128)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 58
هم بگردان سوي خود منقادمان وا بخود مگذار ز استردادمان
بر من و ذریّتم اکرام کن سرفراز این جمله راز اسلام کن
هم نما ما را مناسک بالتمام هم پذیر از ما رجوع مستدام
توبه ما را ز رحمت کن قبول تا رسیم از فرق بر جمع وصول
بر تو جوئیم از خطور ره امان که توئی توبهپذیر و مهربان
(128)
ص: 59
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 59
قوله تعالی وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّۀً مُسْلِمَۀً امۀ- یعنی ملّت، گروه وابسته، جماعتیکه وجه مشترك دارند چنانکه در آیه 142 سوره بقره
میفرماید:
تِلْکَ أُمَّۀٌ قَدْ خَلَتْ و جمعش امم است چنانکه در آیه 38 سوره انعام میفرماید:
وَ ما مِنْ دَابَّۀٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ و از این ماده است:
امی- یعنی بیسواد، درسنخوانده و جمعش امیون است چنانکه در آیه 2 سوره جمعه میفرماید:
بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا امۀ- یعنی کنیز چنانکه در آیه 221 سوره بقره میفرماید:
صفحه 52 از 286
وَ لَأَمَۀٌ مُؤْمِنَۀٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَۀٍ.
یعنی کنیز مؤمنه بهتر از زن مشرکه است و جمعش اماء است چنانکه در آیه 32 سوره نور میفرماید:
مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ.
و در ضمن آیات قرآن بمعانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است: ص: 60
1) بمعنی خویشاوند پدري چنانکه در آیه 159 سوره اعراف میفرماید: )
وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی أُمَّۀٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ یعنی عصبۀ ( 2) بمعنی دین و آئین چنانکه در آیه 213 سوره بقره میفرماید:
کانَ النَّاسُ أُمَّۀً واحِدَةً یعنی ملۀ الاسلام ( 3) بمعنی سالهاي محدود چنانکه در آیه 8 سوره هود میفرماید:
وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلی أُمَّۀٍ مَعْدُودَةٍ یعنی الی سنین معدودة ( 4) بمعنی قوم و طایفه چنانکه در آیه 92 سوره نحل میفرماید:
أَنْ تَکُونَ أُمَّۀٌ هِیَ أَرْبی مِنْ أُمَّۀٍ یعنی ان تکون قوم اکثر من قوم ( 5) بمعنی پیشوا چنانکه در آیه 120 سوره نحل میفرماید:
إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّۀً قانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً یعنی اماما وحیدا فی العلم ( 6) بمعنی ملتهاي کافر گذشته چنانکه در آیه 47 سوره یونس میفرماید:
وَ لِکُلِّ أُمَّۀٍ رَسُولٌ یعنی براي ملّتهاي کافر گذشته پیامبري فرستاده شد.
7) بمعنی امت حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله چنانکه در آیه 110 سوره آل عمران میفرماید: )
کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّۀٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ یعنی امته خاصۀ ( 8) بمعنی کافران چنانکه در آیه 30 سوره رعد میفرماید:
کَذلِکَ أَرْسَلْناكَ فِی أُمَّۀٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِها أُمَمٌ یعنی الکفار خاصۀ ص: 61
9) بمعنی آفرینش چنانکه در آیه 37 سوره انعام میفرماید: )
وَ ما مِنْ دَابَّۀٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ یعنی محققا بدانید هر جنبندهاي در زمین و هر پرندهاي که به دو بال
در هوا پرواز میکند همگی مانند شما از نوعی آفرینش مخصوص برخوردارند.
بمعنی هنگام چنانکه در آیه 45 سوره یوسف میفرماید:
وَ ادَّکَرَ بَعْدَ أُمَّۀٍ یعنی بعد حین
ص: 62
[سوره البقرة ( 2): آیه 129 ] .... ص : 62
اشاره
( رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَۀَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ( 129
ترجمه و شرح .... ص : 62
آخرین دعاي ابراهیم علیه السّلام در باره نتیجه نهائی خانه در بعثت پیغمبر اسلام و نهضت مقدس او محقق شد که گفتند خدایا در
میان ایشان فرستادهاي برانگیز که آیات ترا بر آنان فرو خواند و پاکیزهشان سازد و کتاب و حکمت بایشان بیاموزد خداوند متعال
آرزوي آندو را برآورد و دعایشان را مستجاب کرد و معلم دوره نهائی و آموزنده کتاب و حکمت و تزکیه کننده نفوس را از کنار
همین خانه و در میان ذریه ابراهیم برانگیخت تا او روي مردمی را در فواصل شبانه روز و هنگام طلوع و زوال و غروب آفتاب از
صفحه 53 از 286
مراکز قدرت اوهام و هواها بسوي این خانه برگرداند و آنان را در یک صفت منظم الهی درآورد پس هر که از یهود و نصاري
دینش با ابراهیم پیوسته است و هر که از قریش با اسماعیل نسبت دارد باید بدستورات وي گوش فرا دهد اینک میفرماید:
ابراهیم و اسماعیل در آخرین خواستههاي خویش گفتند: پروردگارا در میان آن جماعت از مردم مکه که از ذریه ما و مطیع و منقاد
تواند پیغمبري را ص: 63
از خودشان برانگیز تا بر مردم عصر خود آیات و دلیلهاي توحید و یگانگی تو را که باو وحی میشود بر آنها بخواند و کتاب یعنی
قرآن و حکمت و دانش را بمردم مکه بیاموزد و آنان را از لوث شرك و اعمال و اخلاق زشت پاك سازد زیرا تو بر آنچه بخواهی
قادر و توانا و کارهایت از روي حکمت و درستی صادر میشود خداوند متعال دعاي حضرت ابراهیم را مستجاب کرده و حضرت
محمّد صلّی اللّه علیه و آله را از میان مردم مکه برگزید و بوسیله ایشان شرك را از عربستان ریشهکن نمود.
(129)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 63
کن تو اي پروردگار از ما قبول می برانگیزان در ایشان یک رسول
تا بر ایشان خواند آیات صواب هم بیاموزد مر ایشان را کتاب
با کتاب و حکمت آن داعی ز غیب آید و هم پاکشان سازد ز عیب
چون توئی غالب بهر کار از نخست هم حکیمی راست کردار و درست
آن دعاي مستجاب از رفعتش شد موافق با اراده، و مشیتش
آمد احمد با کتاب و عترتی با چو حیدر بن عمی ذو النصرتی
ص: 64
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 64
قوله تعالی إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ.
عزت- یعنی ارزشمندي، شرافت، توانائی چنانکه در آیه 139 سوره نساء میفرماید:
أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً.
و از این ماده است:
عزیز- یعنی غالب و قاهر و پیروز چنانکه در آیه 209 سوره بقره میفرماید:
أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ و جمعش اعزة است چنانکه در آیه 34 سوره نحل میفرماید:
وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّۀً.
تعزیز- یعنی تقویت چنانکه در آیه 14 سوره یس میفرماید:
إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ.
و این ماده در ضمن آیات قرآن بمعانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی نیرومند چنانکه در آیه 158 سوره نساء میفرماید: )
صفحه 54 از 286
وَ کانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیماً.
2) بمعنی بزرگوار چنانکه در آیه 91 سوره هود میفرماید: ص: 65 )
وَ ما أَنْتَ عَلَیْنا بِعَزِیزٍ.
یعنی قوم شعیب بوي گفتند تو در پیش ما به هیچ وجه محترم و بزرگوار نیستی.
3) بمعنی غرور و سرکشی چنانکه در آیه 2 سوره ص میفرماید: )
بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ.
یعنی و لیکن کافران در مقام غرور و سرکشی و عداوت با حق و حقیقت هستند.
4) بمعنی گستاخ و سخت کوش چنانکه در آیه 54 سوره مائده میفرماید: )
أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرِینَ.
یعنی مؤمنین حقیقی در برابر کافران بشدت مقاوم و سخت کوشند.
5) بمعنی سخت و ناگوار چنانکه در آیه 128 سوره برائت میفرماید: )
عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ.
یعنی فقر و فلاکت و پریشانی شما مسلمانان براي پیامبر سخت ناگوار است.
6) بمعنی تقویت و یاري چنانکه در آیه 14 سوره یس میفرماید: )
فعزّزنا بثالث یعنی ما رسول سومی براي تقویت و یاري نمودن بآن دو رسول بر اهل قریه انطاکیه فرستادیم.
ص: 66
توضیحات .... ص : 66
1) قوله تعالی وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَۀً لِلنَّاسِ آنچه از این آیه شریفه استخراج و استنباط میگردد عبارت است: )
خانه خدا خانه، هیچیک از مردم نیست و فقط صاحب خانه بابراهیم و اسماعیل علیهما السّلام دستور داده که آن را پاك نموده و
براي طواف کنندگان و ملازمین در آن و رکوع و سجود کنندگان آماده سازند حتی ابراهیم و اسماعیل هم مالک خانه نبودند لذا
همه ادعاهاي یهود و نصاري که خود را وارثان ابراهیم و فرزندان او میدانستند باطل میشود زیرا وقتی از عقیده یگانهپرستی دست
برداشته و از تسلیم بدستورات الهی سر باز زدند این حق وراثت آنان خود بخود از بین رفت و همچنین است دعاوي قریش زیرا
وقتی که از راه سازنده خانه، منحرف شدند و عهدي که ابراهیم در باره فرزندان خود با خدا بسته بود شکستند آنها نیز حق وراثت
خویش را از دست دادند.
2) در تعیین کلمه مثابۀ مفسرین اختلاف دارند. )
بعضی میگویند مثابۀ بمعنی محل بازگشت است و کعبه را مثابۀ نامیدند براي اینکه حجاج همه ساله بطرف کعبه مراجعت میکنند
این قول را حسن نیز اختیار کرده است ولی ابن عباس معتقد است که مثابۀ بمعنی مرجع است و چون نوعا حجاجی که از خانه کعبه
باز میگردند دوباره قصد دارند که بسوي آن مراجعت نمایند لذا کعبه را خداوند با کلمه مثابۀ ذکر فرمودهاند.
برخی از مفسرین نیز گفتهاند: مثابۀ بمعنی محل استحقاق ثواب است و ص: 67
چون حجّاج بجهت انجام مراسم حج بسوي کعبه میآیند مستحق ثواب میگردند لذا بیت اللّه را مثابۀ نامیدهاند.
برخی دیگر مثابۀ را بمعنی پناهگاه دانستهاند و میگویند: وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً بعضی نیز مثابۀ را محل اجتماع تفسیر نمودهاند زیرا
بیت اللّه محل احتجاج حجاج است.
صفحه 55 از 286
3) آنچه که از کلمه امنا استفاده میشود این است که خداوند متعال خانه کعبه را پناهگاه و جاي امن قرار داده تا هر کس در آن )
وارد شود در امان باشد و این شرافت براي خانه خدا بایستی حفظ گردد حتی اگر جانی محکوم بقتل بمسجد الحرام پناه ببرد تا از
حرم خارج نشده نمیتوان او را مجازات نمود بلکه حیوانات نیز فی الجمله باید از تعدي و اذیت و آزار مصون باشند و باید از لحاظ
مواد غذائی و آشامیدنی در فشار قرار بگیرند تا ناچار شده از کعبه و حرم خارج گشته و حد الهی در باره او عملی گردد که هم
احترام خانه خدا رعایت شود و هم حدود الهی تعطیل نگردد لیکن اگر کسی در کعبه و حرم بدون اینکه احترام محل را در نظر
بگیرد دست بجنایتی زد که موجب حدّ است باید فورا در همانجا حد الهی را در باره آن شخص جاري نمایند.
4) در تعیین مقام ابراهیم بین مفسرین گفتاري است: )
نخعی میگوید تمام حرم مقام ابراهیم است. یمانی نظرش این است که تمام مسجد الحرام مقام ابراهیم است. قتاده و مقاتل و سدي
معتقدند که مقام ابراهیم آنجاست که معروف بمقام ابراهیم شده است و واجب است نماز طواف را در آنجا بخوانند. ابن عباس
گفته تمام جاهائیکه اعمال حج در آنها انجام میگیرد از قبیل طواف، سعی، وقوف، ذبح، مقام ابراهیم است. أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 3، ص: 68
بعضی از مفسرین اعتقاد دارند سنگی که پاي ابراهیم در مسجد الحرام در آن رفته آنجا مقام ابراهیم است. عطا هم عرفه و مزدلفه و
محل رمی جمرات را مقام ابراهیم میداند. و در خود کلمه مصلی نیز سه قول ذکر کردهاند:
قتاده و سدي گفتهاند مصلی بمعنی محل برگزاري نماز که عبارت از مقام ابراهیم است یعنی آنجا را محل نماز خود قرار دهید و
فقهاء امامیه رضوان اللّه علیهم نیز براي وجوب نماز طواف از این آیه استدلال کردهاند زیرا غیر از نماز طواف در آن مکان نماز
واجب دیگري نداریم که متعلق امر خداوند (اتخذوا) قرار گرفته باشد. در نظر مجاهد کلمه مصلی بمعنی محل دعا است زیرا اهل
لغت صلاة را بمعنی دعا نیز گرفتهاند. ولی بعقیده حسن منظور از مصلی قبله است بدینمعنی در حال نماز مقام ابراهیم را در جلوي
خود قرار میدهند.
5) مفسرین در معنی ان طهرا بیتی نیز اختلاف دارند. )
بعضی از مفسرین معتقدند که مقصود از کلمه طهرا این است که خانه مرا بر اساس طهارت و تقوي بنا کنید چنانکه در آیه 109
سوره توبه نیز میفرماید:
أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوي مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَیْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی شَفا جُرُفٍ هارٍ.
یمانی گفته معنی آیه چنین است که: آنجا را خشبو کنید ولی عطا و مقاتل گفتهاند یعنی خانه مرا از اصنام و بتها پاك گردانید امّا
بعضی از مفسرین این قول را قبول نکرده و میگویند در زمان حضرت ابراهیم و اسماعیل بتی در خانه کعبه نبوده تا خانه را از آن
پاك کنند بلکه مقصود این است که خانه مرا از نجاسات و کثافاتی که مشرکین، قبل از تصرف حضرت ابراهیم و اسماعیل در آن
ص: 69
میریختهاند پاك کنید.
دل بدست آور که حج اکبر است از هزاران کعبه یک دل بهتر است
کعبه بنیاد خلیل آزر است دل نظر گاه جلیل اکبر است
ابو نجم میگوید شبی از شبها مشغول طواف خانه کعبه بودم یکمرتبه بدلم آمد که بپرسم خدایا فرمودي هر کس داخل حرم من
شود در امان است از چه چیز در امان خواهد بود؟ ناگاه هاتفی صدا زد از آتش جهنم و دل او را هم از آتش دوري خود در امان
خواهیم داشت.
عارفی میخواست بحج برود فرزندش پرسید پدر کجا میروي؟ گفت بخانه خدایم پسر بتصور اینکه هر کس بخانه خدا میرود او را
صفحه 56 از 286
میبیند پرسید پدر چرا مرا با خود نمیبري؟ گفت مناسب تو نیست پس گریه کرد پدر را رقت دست داد و او را با خود برد هنگام
طواف پسر پرسید پس خداي ما کجاست پدر گفت خدا در آسمان است پسر افتاد مرد پدر وحشت زده فریاد کرد آه پسرم چه شد
آه فرزند دلبندم کجا رفت؟ از گوشه خانه صدائی شنید که میگفت تو بزیارت خانه خدا آمدي و آن را درك کردي او بدیدن
خدا آمده بود و بسوي خدا رفت.
کعبه کجا برم چه برم راه بادیه کعبه است روي دلبر و میل است سوي دوست
دردم نه ز کعبه بود کز روي تو بود مستی نه ز باده بود کز بوي تو بود
6) قوله تعالی وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً. )
از حضرت ابراهیم علیه السّلام ضمن آیات قرآن مجید و دعاهاي زیادي نقل ص: 70
گردیده که میتوان بوسیله آنها آمال و مقاصد آنحضرت را مجسم ساخته و پرتوي از فضائل روحی وي را پی برده و شمهاي از شرح
حال پرافتخار او را استخراج و استنباط نمود مانند دعائی که در ابتداء کار، در حق خود کرده است و دعائی که در موقع مهاجرت
بسوریه میکند و دعائی که براي بقاء ذکر خیر و نام نیک نمود و دعائی که در باره خود و فرزندان و پدر و مادر و مؤمنین و مؤمنات
کرد و دعائی که در خصوص اهل مکه پس از بناء کعبه نمود و دعائی که براي بعثت پیغمبر اسلام از دودمان و فرزندان خود
میکرد.
مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان توضیحات بیشتري در این باره داده و مینوسد:
پس از بناي کعبه حضرت ابراهیم علیه السّلام از خداوند متعال درخواست کرد که شهر مکه را محل امن و امان قرار دهد و در باره
علت این درخواست نوشتهاند:
که چون حضرت ابراهیم علیه السّلام با اعلام قبلی حق تعالی میدانست که مکه محل عبادت و جاي انجام اعمال حج و عمره و
جایگاه مؤمنین خواهد بود لذا از خداوند متعال مسئلت نمود که مردم با فراغت خاطر و امن و امان در آنجا حاضر گشته و مشغول
عبادت باشند و چون مادر اسماعیل نیز طبق دستور خدا میگویند در آن بیابان لم یزرع و بیآب و بیمونس ساکن شده بود از خدا
درخواست کرد تا این شهر را براي ساکنینش مرکز امن قرار دهد.
ولی ابن عباس میگوید: منظور این بود که خدایا این شهر را مورد احترام قرار بده حتی مردم پرندگانشان را شکار نکنند و
درختانشان را قطع نکرده و گیاهانشان را نچینند و مکه چنانکه از گفتار محدثین مستفاد میگردد قبل از دعا حضرت ابراهیم علیه
السّلام نیز مورد احترام بوده منتهی دعاي آنحضرت براي تأکید و تحکیم ص: 71
آن بوده است ولی بعضی از مفسرین باستناد روایتی که از حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله نقل گردیده میگویند شهر مکه قبل از
دعاء حضرت ابراهیم احترامی نداشته و بلکه مانند سایر بلاد بوده است و بواسطه دعاء حضرت ابراهیم علیه السّلام داراي احترام
گردیده است چنانکه پیغمبر اکرم فرمودند:
.« ان ابراهیم حرّم مکه و انی حرمت المدینه »
یعنی ابراهیم مکه را محترم کرد و من مدینه را.
و بعضی نیز معتقدند که مکه داراي احترامی تکوینی بوده و حتی خداوند متعال از تخریب و استیصالی که براي بسیاري از شهرها
بوجود آمد آن را حفظ کرده است لیکن بواسطه دعاي حضرت ابراهیم علیه السّلام احترام تشریعی نیز بر آن مقرر گردید و پیغمبران
موظف شدند که مردم را بتعظیم و تکریم مکه وادار سازند.
7) قوله تعالی مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ چرا حضرت ابراهیم علیه السّلام دعاي خود را مخصوص مؤمنین قرار داد با اینکه )
میدانست که طبق قوانین طبیعی و اجتماعی این امنیّت و روزي که نصیب مؤمنین مکّه میشود کافران نیز طبعا از آن بهرمند خواهند
صفحه 57 از 286
شد زیرا او وظیفه خود میدانست که بستمکاران و کافران دعا نکند چون در آیه قبلی وقتی در باره اولاد و ذریّه خود مقام امامت را
درخواست نمود جواب لا یَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِینَ را شنید لذا براي حفظ مراسم ادب دعاي خود را مختص بمؤمنین قرار داد و ضمنا با
قید ایمان بیزاري خود را نیز از کفّار ابراز داشتند. بعضی از مفسرین نیز گفتهاند: علّت اینکه حضرت ابراهیم مؤمنین را دعا کرد این
بود که وي ص: 72
میاندیشید اگر براي عموم ساکنین شهر دعا بکند کافران در مکه مجتمع گشته و فساد خواهند کرد و چنانکه زائرین را نیز از
زیارت خانه خدا مانع خواهند شد لذا درخواست خود را مخصوص مؤمنین قرار داد.
8) قوله تعالی وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ. )
ابراهیم خانه کعبه را تأسیس نمود یا تجدید بناء کرد؟ بنا بعقیده بعضی از مفسرین ابراهیم خانه کعبه را بدستور خداوند متعال
تأسیس نمود و اول کسی هم که آن را زیارت کرد حضرت ابراهیم بود ولی بنظر بعضی از مفسرین تأسیس خانه کعبه بدست
حضرت آدم علیه السّلام بوده سپس در طوفان نوح فرو ریخت و چون آثار آن رو بزوال بود لذا حضرت ابراهیم علیه السّلام از
طرف خداوند متعال مأمور شد که پایههاي قبلی آن را بالا برده و تجدید بنا کند و اخبار و آیات نیز این قول را تأیید میکند اما از
آیاتیکه این موضوع را تأیید میکند آیه شریفه 37 سوره ابراهیم است که میفرماید:
رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ.
که کلمات عند بیتک بخوبی نشان میدهد که موقع ورود حضرت ابراهیم علیه السّلام با فرزند و همسرش اثري از خانه کعبه وجود
داشته است و همچنین آیه 96 سوره آل عمران که میفرماید:
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَکَّۀَ مُبارَکاً دلالت دارد بر اینکه اولین خانه براي پرستش خداوند متعال در مکه بوده و پرستش خدا
از زمان ابراهیم نبوده بلکه از زمان حضرت آدم علیه السّلام بوده است. و خود جمله یرفع نیز در آیه مورد بحث مشعر بر این است
که قواعد خانه خدا قبلا بوده و ابراهیم ص: 73
مأمور شد که پایههاي آن خانه را بالا ببرد.
9) از جمله تقبل منا استفاده میشود که کعبه را بعنوان عبادتگاه ساختهاند و عمل آنان نیز عبادت بوده که تقاضاي قبول آن را )
نمودهاند نه بعنوان سکونت و استفاده شخصی زیرا توقع پاداش و انتظار قبول شدن آن در صورتی است که عمل و تأسیس بناء فقط
بخاطر اطاعت و عبادت بوده باشد.
ابو الفتوح رازي مینویسد: این یکی از جاهائی است که بواسطه وضوح کلامی در آن حذف گردیده اصلش اینطور بوده یقولان ربنا
یعنی ابراهیم و اسماعیل میگفتند یا ربنا تقبل منا اي پروردگار از ما بپذیر که تو شنوا و دانائی و میدانی که این عمل را فقط بقصد
امتثال امر تو انجام داده و غرض ما جز تقرب بدرگاه تو و توقعی جز قبول آن نداریم.
از این آیه استفاده میشود که پس از تمام عبادت دعا مطلوب است زیرا ابراهیم و اسماعیل پس از اتمام کار ساختمان خانه دعا
کردند و از خداوند متعال خواستند که عملشان را قبول فرماید.
10 ) کلمه سمیع و بصیر چنانکه مخزن العرفان مینویسد فقط در لفظ و گفتار ما است که دو اسم از اسماء حسنی شمرده میشود ولی )
در واقع تعدد و تکثري در معنی و مفهوم در کار نیست زیرا در واقع همان علم است که باضافه بدیدنیها بصیر و باضافه بشنیدنیها
سمیع خوانده میشود یعنی از علم که دانستن است یک مفهوم انتزاع میگردد نه مفاهیم متعدد مانند قدرت و اراده بلکه تعدد در
اوصاف الهی باعتبار اضافه ممکنات پدید گشته و گر نه همه صفات جلال ناشی از وجوب وجود و تمام صفات جمال و کمال
ناشی از صفت قیمومیت اوست و کثرت باعتبار مفاهیم و اضافات است. ص: 74
11 ) قوله تعالی رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ اگر کسی بگوید که حضرت ابراهیم خلیل الرحمن و اسماعیل ذبیح اللّه با آن مقامشان )
صفحه 58 از 286
چگونه درخواست اسلام و مسلمانی نموده است و همچنین اسلام آوردن امر اختیاري است و درخواست آن معنی ندارد.
در پاسخ این پرسش بعضی از مفسرین گفتهاند درخواست آنان براي اثبات و استمرار عقائد حقه بوده نه ایجاد آن چنانکه در اهْدِنَا
الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ بطور تفصیل بیان گردید.
ولی برخی از مفسرین میگویند اسلام مثل ایمان درجات و مراتبی دارد و بالاترین مراتب آن تسلیم صرف بودن باوامر مولی و تقدیم
جان و مال و تمام هستی خویش در راه رضاي خداوند متعال و مشاهده نیستی و فناء خود در مقابل اقتدار اوست این مرتبه از اسلام
گر چه باعتبار مقدماتش از امور اختیاري بشمار میرود لیکن پیدایش چنین مرتبهاي در خور مقام هر کس نیست و از تحت اختیار
نوع بشر خارج است زیرا که آن منوط بمرتبه ولایت است و امري است الهی و و ملکهاي است نفسانی و منوط باعمال شاقه است
که تحمل آن براي نوع بشر متعسّر بلکه متعذّر بنظر میرسد لذا حضرت ابراهیم و اسماعیل این مقام را از خداوند متعال بخود و به
بعضی از ذریه خود مسئلت نمودند زیرا میدانستند که همه ذریه آنان لایق این مقام نبوده و بآن نخواهند رسید.
ولی روح البیان مینویسد: ممکن است مقصود آنان راهنمائی مردم بوده تا هیچگاه مردم بدین و عقیده خویش مغرور نباشند و
همیشه از خدا کمک بخواهند که آنها را در این راه مستقیم و اخلاص نگاهدارد.
12 ) قوله تعالی وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا تفسیر فخر رازي مینویسد: علت اینکه حضرت ابراهیم و اسماعیل در موقع أنوار العرفان فی تفسیر )
القرآن، ج 3، ص: 75
دعایشان از اولاد و فرزندان خود نام بردهاند ولی دیگران را شریک قرار ندادهاند بخاطر این است که اگر اولاد پیشوایان صالح و
درستکار شدند بقیه مردم نیز از آنها پیروي کرده و هدایت میشوند لذا مثل این است که همه را دعا کردهاند.
یا بنظر برخی از مفسرین چون ذریۀ، احق به شفقت از دیگران است لذا پیغمبر اسلام نیز طبق دستور وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ مأمور
شد که اول نزدیکان خود را انذار فرماید و همچنین امّت مرحومه طبق آیه قُوا أَنْفُسَ کُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً مأمور نگاه داشتن از اهل خود
گشتند.
بعضی از مفسرین طبق استناد به بعضی از روایات گفتهاند که مراد از کلمۀ امۀ مسلمه بنی هاشمند و همچنین از آیه 34 سوره ابراهیم
که میفرماید:
وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ نیز استفاده میشود که همه بنی هاشم مراد نبوده بلکه منظور پیامبر اسلام و خاندان عصمت آنحضرت
و دوازده امام بوده که هرگز بت را پرستش نکردند چنانکه جمله: وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا و آیه وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ نیز بر این معنی دلالت
دارد.
ولی سدي گفته منظور حضرت ابراهیم علیه السّلام از ذریه که آنها را مخصوص دعاي خود قرار داد نژاد عرب بوده ولی مورد تأیید
مفسرین قرار نگرفته و آن را صحیح نمیدانند.
غزالی در احیاء العلوم مینویسد: توبه حقیقی به وسیله فراهم میگردد اول علم دوم حال سوم عمل زیرا انسان در مرحله اول بضرر
گناه خود که پردهاي است میان او و کمالات مادي و معنوي او علم حاصل میکند و چون این علم تقویت شد موجب تأسف و حزن
او میشود و این حالت پشیمانی او را وادار میکند ص: 76
که از گناه دست برداشته و عازم گردد بر اینکه در آینده گذشته را تلافی کند و این عبارت از مرحله سوم و دوران عمل است.
روح البیان میگوید:
توبه آن است که در قلب آدمی حالت توبه و بازگشت از گناه ایجاد گشته و در پارههاي تن جنبش عبادت و بندگی تولید گردد.
و جمله إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ بنظر ابو الفتوح اشاره بر این است که خداوند متعال توبه را میپذیرد.
بعضی از مفسرین عارف در ذیل جمله وَ تُبْ عَلَیْنا نوشتهاند:
صفحه 59 از 286
شاید مقصود حضرت ابراهیم طلب آمرزش آنانی بوده که باقتضاي امور طبیعی و با تبلیغ رسالت از حق تعالی غافل گشته و بعالم
طبیعت التفات میکردند زیرا که غفلت از عالم ربوبی و اشتغال بامور مادي نسبت بآن بزرگواران از گناهان بزرگ بشمار میرود
چنانکه در حدیث آمده که پیغمبر اسلام روزي هفتاد مرتبه استغفار میکرد بلکه بنده بهر مقامی که برسد باید خود را در پیشگاه
احدیت کوچک و ذلیل و مقصر بداند چنانکه به پیغمبر اکرم منسوب است که در مقام عبادت عرض میکرد.
«. ما عرفناك حقّ معرفتک و ما عبدناك حق عبادتک »
و ادعیۀ وارده از ائمه طاهرین علیهم السّلام نیز مشحون از این نوع عبارات است.
13 ) قوله تعالی رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا. )
در این آیه مبارکه بدو قسمت از اهداف پیامبران الهی اشاره شده و آن موضوع تعلیم و تربیت است یعنی پیامبران خدا هم مربّی
افراد بشرند تا آنها را از انحرافات و گمراهیها نجات داده و براه سعادت و خوشبختی سوق دهند و أنوار العرفان فی تفسیر القرآن،
ج 3، ص: 77
و موضوع دیگري که در این آیه بآن اشاره شده این است که پیامبران باید از جنس بشر بوده و با همان صفات و غرایز بشري
مبعوث گشته تا بتوانند از جهت جنبههاي عملی سرمشقهاي شایستهاي براي آنان بوده باشند و این موضوع از کلمه رسولا منهم
مستفاد میگردد و مضمون این آیه در چندین مورد از قرآن مجید بیان گردیده است.
مراد از وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا پیغمبر گرامی اسلام میباشد زیرا از ذریۀ ابراهیم و اسماعیل پیغمبري جز پیغمبر بزرگوار اسلام نبوده و
انبیاء بنی اسرائیل از ذریۀ اسحق و یعقوب بودهاند چنانکه از رسول گرامی نیز نقل شده است که فرمودند: انا دعوة ابی ابراهیم و
بشارت عیسی علیه السّلام که در آیه 6 سوره صف میفرماید:
وَ إِذْ قالَ عِیسَ ی ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنِی إِسْرائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُ َ ص دِّقاً لِما بَیْنَ یَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ
أَحْمَدُ و کلمه فِیهِمْ و مِنْهُمْ نیز در آیه مورد بحث مؤیّد این مطلب میباشد.
14 ) در معناي کلمه حکمت در آیه مورد بحث بین مفسرین گفتاري است: )
مالک ابن انس معتقد است مراد از حکمت معرفت و شناسائی دین و تأویل آیات قرآن است. قتاده میگوید: مقصود از کلمه
حکمت سنّت احادیث نبوي است.
ابن زید گفته مقصود از حکمت در اینجا علم یا حکامی است که نمیتوان آن را بدون ارشاد رسول فهمید. مقاتل میگوید: مقصود
از حکمت مواعظ و حلال و حرامی است که در قرآن مجید بیان گردیده است. بعضی از مفسرین گفتهاند مقصود از حکمت در
اینجا همان اوصاف کتاب است که آن، هم آیات است و هم حکمت. ص: 78
برخی از مفسرین معتقدند که حکمت نوري است که خداوند متعال بوسیله آن قلب را روشن میسازد و قلب بنور حکمت، اشیاء را
میبیند چنانکه چشم بوسیله قدرت بینائی اشیاء را مشاهده میکند ولی حکما در مقام معرفی حکمت میگویند حکمت علم بحقیقت
اشیاء است بقدر طاقت بشریت و ظاهرا بهترین تعریفی است که در باره حکمت گفته شده است زیرا بقیه اقوال و آراء را میتوان در
این تعریف جمع نمود.
و براي حکمت معانی دیگر نیز ذکر گردیده که بعضی از آنها ذیلا نقل میگردد.
( 1) الحکمۀ هی بلوغ النفس الانسانیۀ الی کمالها الممکن فی طرفی العلم و العمل ( 2) الحکمۀ هی الاصابۀ فی القول و العمل ( 3 )
الحکمۀ هی التشبه بالاله بقدر الطاقۀ البشریۀ ( 4) الحکمۀ هی الفصل بین الحق و الباطل.
15 ) مفسرین در معنی جمله یزکیهم اختلاف نظر دارند. )
بعضی میگویند معنی یزکیهم این است که پیغمبر اکرم مردم را بپروردگار متعال مطیع و مخلص بگرداند زیرا یزکیهم از ماده زکاء
صفحه 60 از 286
است و آن هم بمعنی اطاعت و اخلاص میباشد.
ابن عباس نیز اینقول را اختیار کرده است، ولی ابن جریح گفته: معنی یزکیهم این است که پیامبر خدا مردم را از لوث شرك پاك
گردانده جبائی معتقد است که مراد از یزکیهم این است که پیغمبر آنان را بافعال و اعمالی دعوت کند که انجام آنها موجب تقویت
و پیشرفت ایمان مردم گردد اما بعقیده اصم یزکیهم یعنی روز قیامت پیغمبر بپاکی پیروان خود شهادت میدهد. أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 3، ص: 79
ولی فخر رازي در ذیل جمله و یزکیهم نوشته:
یک عده از مردم حق را براي اینکه حق است میخواهند و عده دیگر براي اینکه حق موجب خیر، و سبب خوشی آنان میباشد آن را
قبول میکنند پس بایستی بیکی از این دو علّت خواستار حق باشند تا زکی شمرده شوند و ایجاد این خاصیت در مردم بواسطه
پیغمبر باین معنی است که او باندازهاي حکمت و پند و وعد و وعید از سر انجام امور براي آنان بیان میفرماید: تا حالت ثانوي و
دوستی حق و طهارت و پاکیزگی در آنها حاصل میگردد.
ص: 80
روایات .... ص : 80
1) محمّد جواد مغنیه در تفسیر الکاشف از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که آنحضرت فرمودند: اگر کسی در خارج )
از حرم جنایتی کرده و بحرم پناهنده شود نباید او را در آنجا حد بزنند ولی اگر در حرم مرتکب جنایتی گردد باید فورا در همانجا
مجازات شود زیرا او حرمت حرم را رعایت نکرده است.
2) پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند: نماز در مسجد من برابر هزار نماز است که در مسجدهاي دیگر خوانده شود و نماز )
در مسجد الحرام برابر صد نماز است در مسجد من.
3) از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت شده که منظور از تطهیر بیت بازداشتن کفار است از ورود بخانه کعبه. )
4) در تفسیر عیاشی از امام جعفر صادق علیه السّلام نقل کرده است که از آنحضرت سؤال کردند از کسیکه نماز طواف را در مقام )
ابراهیم فراموش کرده است حضرت فرمودند اگر در مکه است نماز طواف را در مقام ابراهیم بجا بیاورد و باین آیه استشهاد
فرمودند: وَ اتَّخِ ذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُ َ ص لی و اگر از شهر خارج شده امر نمیکنم که برگردد لکن ابی این جمله را نیز اضافه کرده
است که هر جا متذکر شد آن را بجا بیاورد.
5) امام محمّد باقر علیه السّلام فرمودند که: سه قطعه سنگ است که خداوند متعال آن را از بهشت بروي زمین فرود آورده است: )
ص: 81
-1 سنگی که در مقام ابراهیم است.
-2 سنگ بنی اسرائیل که هر موقع حضرت موسی علیه السّلام عصاي خود را بآن میزد دوازده چشمه از آن میجوشید.
-3 حجر الاسود و آن سنگی است که حضرت ابراهیم علیه السّلام آن را در خانه کعبه نصب نمود که ابتداء رنگش سفید بود و در
اثر گناهان فرزندان آدم و مسّ آنان سیاه گردید.
6) در تهذیب بسند خود روایت کرده که امام جعفر صادق علیه السّلام فرمودند: )
جایز نیست که مردم نماز طواف را غیر از مقام ابراهیم در جاي دیگر بجا آورند و اگر در جاي دیگر خوانده باشند بایستی آن نماز
را اعاده نموده و در مقام ابراهیم بجا بیاورند.
7) از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت شده است که مراد از ثمرات ثمرات قلوب است یعنی دوستی مردم و علاقه و توجه )
صفحه 61 از 286
نفوس بایشان است یعنی خدایا مردم مکه را محبوب خلق بگردان تا بسوي آنها رفت و آمد کنند.
8) در تفسیر عیاشی از امام زین العابدین علیه السّلام روایت کرده که مراد از من امن منهم ما اهل بیت رسول خدا و دوستان و )
پیروان ما میباشند و مراد از من کفر منکران وصایتند یعنی کسانیکه از وصی رسول خدا پیروي نکردند.
9) تفسیر عیاشی از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت نموده که آنحضرت فرمودند بخدا سوگند ما ذریه ابراهیم و بقیه ذریه او )
هستیم.
10 ) تفسیر قمی از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت نموده که آنحضرت فرمودند بخدا سوگند ما بقیه عترت و فرزندان ابراهیم )
هستیم.
11 ) در تفسیر مجمع البیان از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت نموده که ص: 82 )
خداوند خانهاي بر چهار ستون در زیر عرش قرار داد و آن را بیت الضراع نامید که همان بیت المعمور است سپس فرشتگان را
دستور داد تا بر گرد آن طواف کنند و بعد از آن بملائکۀ امر فرمود که در روي زمین نیز خانهاي بنا کنند که اهل زمین نیز بر گرد
آن طواف نمایند.
12 ) ابن عباس روایت کرده که پس از هبوط آدم بزمین از جانب خداوند متعال باو خطاب رسید: اي آدم خانهاي در زمین براي )
عبادت و ذکر و طواف مردم بنا کن همچنانکه دیدي ملائکه در اطراف عرش محلی براي عبادت و طواف داشتند لذا حضرت آدم با
کمک جبرئیل خانه کعبه را ساختند و همچنین ابن عباس میگوید که حضرت آدم علیه السّلام پس از بناء کعبه چهل بار از هند با
پاي پیاده بقصد زیارت خانه کعبه بمکه مسافرت نمودند و خانه کعبه همینطور برپا بود تا اینکه خداوند متعال در طوفان نوح آن را
بآسمان چهارم برد و هر روز هفتاد هزار ملائکۀ در آنجا مشغول طواف بودند و محل کعبه خالی بود تا زمان ابراهیم علیه السّلام که
حضرتش بتجدید بناء آن مأمور گردید.
13 ) امیر المومنین علی علیه السّلام فرمودند: اول چیزي که از آسمان بزمین نازل گردیده خانهاي است از یاقوت سرخ که در مکه )
است ولی هنگام طوفان نوح بآسمان برده شد.
14 ) در کافی از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت نموده که آنحضرت فرمودند: )
پروردگار متعال بحضرت ابراهیم دستور داد که خانه کعبه را بناء کرده و سپس مناسک حج را بمردم تعلیم نماید ابراهیم و اسماعیل
یک ساق دیوار خانه کعبه را بالا میبردند تا رسیدند بجاي حجر الاسود در این هنگام کوه ابو قبیس فریاد آورد اي ابراهیم امانتی
نزد من هست و حجر الاسود را باو داد و ابراهیم نیز در همان ص: 83
محل قرار داد.
15 ) تفسیر مجمع البیان از امام محمد باقر علیه السّلام روایت کرده که اسماعیل اول کسی بود که بلغت عربی گفتگو کرد وقتی )
ابراهیم دیوار خانه کعبه را بناء میکرد میگفت (هاي ابن) یعنی سنگ بده اسماعیل میگفت یا ابه هاك حجرا یعنی پدر سنگ را
بگیر و ابراهیم خانه را با سنگ بنا میکرد و فرزندش اسماعیل نیز باو کمک مینمود.
16 ) در تفسیر عیاشی زبیري از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده و میگوید: بخدمت آن حضرت عرض کردم بفرمائید )
امّت محمّد صلّی اللّه علیه و آله چه اشخاصی هستند حضرت فرمودند امت محمّد صلّی اللّه علیه و آله فقط بنی هاشمند عرض کردم
دلیل بر این مطلب که امت محمّد صلّی اللّه علیه و آله فقط اهل بیت او هستند چیست حضرت فرمودند کلام خدا در آنجا که
میفرماید:
وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ تا آخر آیه.
تا آخر آیه و نیز در جاي دیگر میفرماید:
صفحه 62 از 286
هم اهل البیت الذین اذهب اللّه عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا.
ص: 84
تجزیه و ترکیب .... ص : 84
قوله تعالی وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَۀً لِلنَّاسِ اذ ظرف زمان و مبنی بر سکون و عامل آن جمله اذکر محذوف است جعلنا فعل ماضی
متکلم و مصدرش جعل است البیت- الف لام آن عهد است و از ماده بات یبیت بیتوته گرفته شده است مثابۀ للناس- مثابه بفتح میم
در اصل مثوبۀ بر وزن مفعلۀ اسم مکان میباشد للناس- اسم جمع و مفرد آن انسان و متعلق بمثابه میباشد و امنا معطوف و مفعول دوم
جمله است.
وَ اتَّخِ ذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُ َ ص لی اتخذوا فعل امر ارشادي و انشائیه و معطوف بجمله و جعلنا و مصدرش اتخاذ است من بیان- مقام
اسم مکان و جمعش مقاوم مفعول اول جمله مصلی بصورت مفعول و اسم مکان و مفعول دو جمله میباشد و عهدنا الی ابراهیم و
اسماعیل عهدنا معطوف بجمله اذ جعلنا فعل ماضی متکلم مع الغیر ان طهرا بیتی بیان و تفسیر مورد عهد طهرا فعل امر تشریعی متعدي
و مصدرش تطهیر است بیتی- بیت بمعنی منزل و از لحاظ تشریف بمقام ربوبی اسناد داده شده للطائفین- متعلق بجمله طهرا- طائفین
بصورت جمع و مجرور مفردش طائف است و العاکفین جمله معطوف و متعلق بطهرا میباشد و بصورت فاعل و جمع و مجرور و
مفرد آن عاکف است و الرکع السجود- جمله معطوف بصورت جمع و مفرد آن راکع است السجود جمع و مجرور و مفردش ساجد
است. ص: 85
قوله تعالی وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً اذ- اسم و ظرف زمان و عاملش اذکر محذوف است رب منادي بحذف حرف
نداء و محل آن منصوب و کسره بر حذف یاء دلالت دارد اجعل- فعل امر استدعائی و مصدر آن جعل است هذا اسم اشاره بلدا-
صفت مشبهه و مفرد و نکره و مفعول دوم جمله آمنا بصورت فاعل و منصوب و صفت است براي بلدا- و ارزق اهله من الثمرات
ارزق فعل من الثمرات- من حرف بیان الثمرات جمع محلی بالف و لام و مفردش ثمرة است- من آمن منهم باللّه- محل موصول و
صله منصوب و بدل از کلمه اهله میباشد منهم- من حرف تبعیض باللّه- متعلق بجمله متصله- و الیوم الاخر الف لام الیوم عهد و
عبارت از نشئه رستاخیز است الاخر بصورت فاعل و صفت- و من کفر فامتعه قلیلا جمله معطوف فامتعه فاء تفریع و جمله بصورت
مضارع متکلّم و متعدي و ضمیر مفعول عاید بموصول است قلیلا صفت براي مفعول مطلق محذوف ثم اضطره الی عذاب النار- ثم
حرف تفریع و تراخی اضطره فعل مضارع متکلّم عذاب النار اسم مصدر و متعدي و مضاف و بئس المصیر جمله معطوف بئس فعل
ذم و ضمیر مستتر راجع به عذاب است المصیر اسم مکان بمعنی زیستگاه ابدي است.
قوله تعالی وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ اذ- ظرف زمان و عاملش جمله اذکر میباشد یرفع فعل مضارع و مصدرش رفع است.
القواعد- جمع و غیر منصرف و مفردش قاعده بمعنی اساس و پایه است ص: 86
من البیت من حرف بیان الف و لام عهد و عبارت از خانه کعبه است و اسماعیل معطوف ربنا تقبل منا جمله حالیه ربنا منادي و
منصوب تقبل فعل امر- منا- جار و مجرور انک انت السمیع العلیم- سمیع صفت مشبهه از اسماء واجبه و علیم هم از شئون احاطه
قیومیه است.
قوله تعالی رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ ربنا منادي و منصوب و اجعلنا جمله معطوف بجمله تقبل منا و بصورت امر استدعائی و ضمیر
مفعول اول میباشد- مسلمین لک بهیئت فاعل و مثنّی مفعول دوم جمله و مفردش مسلم میباشد- وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّۀً مُسْلِمَۀً لَکَ من
ذریتنا جمله معطوف بضمیر مفعول در جمله و اجعلنا و مفعول است من حرف تبعیض ذریۀ بمعنی نسل و فرزندان است و ضمیر
مضاف الیه عبارت از ابراهیم و اسماعیل است- امۀ مسلمۀ لک جمله مفعول دوم براي و اجعل میباشد مسلمۀ لک جمله صفت براي
صفحه 63 از 286
مفعول (امۀ) بصورت فاعل و تأنیث آن باعتبار تأنیث لفظی موصوف میباشد وَ أَرِنا مَناسِکَنا- و ارنا جمله معطوف بصورت امر
استدعائی و ضمیر مفعول آن است و متعدي و ناقص یائی و مجردش رؤیت میباشد مناسکنا مفعول دوم جمله و مضاف و تب علینا-
تب فعل امر استدعائی و اسم مصدر آن توبۀ است و متعدي بحرف علی- إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ جمله با تأکیدي که در بر دارد
مبنی بر تعلیل است.
قوله تعالی وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ- ربنا منادي و منصوب و ابعث بهیئت امر استدعائی و مصدر آن بعثت است- رسولا- صفت
مشبهه بمعنی مفعول و برگزیده است منهم من حرف تبعیض هم ص: 87
مجرور یتلوا علیهم آیاتک جمله فعلیه و محل آن منصوب است یتلوا فعل مضارع آیاتک جمع آیۀ و مضاف بضمیر خطاب و یعلمهم
الکتاب و الحکمۀ جمله معطوف بصورت مضارع و متعدي و مصدر آن تعلیم است الکتاب تفسیر کلمه آیاتک- و الحکمۀ اسم
مصدر- و یزکیهم جمله فعلیه بصورت مضارع و مصدر آن تزکیه و مجرد آن زکات است انک انت العزیز الحکیم جمله با تأکیدي
که دارد مبنی بر تعلیل و حصر صفات واجبه است در پروردگار- عزیز صفت مشبهه و مصدرش عزت است الحکیم نیز از صفات
فعل پروردگار میباشد.
ص: